شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۰

تندیس عشق

در حیرتم ،... از چه روی ،... عشق با همه بدنامی ،.... بیرحمانه ،... همه گیر است ،....
شاید هم ،... مرضی مسری باشد ،... چشم بسته ،.... دامن گیر ،.....
دردی بی‌ درمان ،.... به شیرینی یک کندوی عسل ،.... با همه نیش و نوش ،....
... و یا ،... جریانی باشد ،... که با همه تلخی .... شیرین تر از شیرین‌ترین شهدها،... در زندگی‌ جاریست ،....
عشق دو روی سکه خاطره را حک‌ کرده ،.... کابوس ، ... یا ،... رویا ،..؟
با همه شور و شوق ،... ساز و نوا ،... خیر و شر ،...
همیشه عشق باشد ،....
یادمان باشد ،...
عشق انست ،... که نگران باشی‌ ،.... مبادا ،....خاری ،... پای تندیسی را آزرده باشد .

جمعه، آذر ۰۴، ۱۳۹۰

اشتباه چاپی

وقتی عقیده ، عقده خوانده میشود !
  • و نور چراغ در آب ، مهتاب تلقی ! و متانت زمین زیر برف یخ میزند !

  • آنوقت است که نان از یتیم خانه میدزدیم و میفهمیم که "دزد" اشتباه چاپی "درد" است

  • تولدت باز هم مبارک


    ... دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا
    دلم تنگ شده‌ها را ، عاشقتم‌ها را

    این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی
    باید آدمش پیدا شود
    باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا ، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد

    سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده ، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند
    فرصت نداری صندوقت را خالی کنی . صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش
    شروع می‌کنی به خرج کردنشان
    توی میهمانی اگر نگاهت کرد ، اگر نگاهش را دوست داشتی
    توی رقص اگر پا‌به ‌پایت آمد ، اگر هوایت را داشت ، اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند
    توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود ، اگر استدلالی کرد که تکانت داد
    در سفر اگر شوخ و شنگ بود ، اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

    برای یکی ، یک دوستت دارم خرج می‌کنی ، یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی
    یک چقدر زیبایی ، یک با من می‌مانی؟

    بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی ، به مخ‌زدن
    به سواستفاده کردن از اعتماد آدم‌ها ، به پیری و معرکه‌گیری
    اما بگذار به سن تو برسند ، بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود
    آن‌‌ وقت حال امروز تو را می‌فهمند ، بدون این ‌که تو را به یاد بیاورند

    غریب است دوست داشتن
    و عجیب تر از آن است ، دوست داشته شدن

    وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد
    و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده
    به بازیش می‌گیریم ، هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر
    هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر

    تقصیر از ما نیست
    تمامیِ قصه هایِ عاشقانه ، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند
    (( دکتر شریعتی ))
    ((ای دل دهاتی به کشک شور بساز که قند شهر دروغی بیش نیست .))

    حسین پناهی

    شنبه، آبان ۲۱، ۱۳۹۰

    دوشیزگان تگرگ

    دوشیزگان تگرگ،
    در کناره
    در کار گرد آوردن نمک اند..
    ... آنان, از آن سان خمیده پشت،
    قادر به رویت دریا نیستند..

    زورقی با بادبان سپید،
    از پهنه ی دریا به جانب ایشان اشارتی می کند..
    دوشیزه گان او را نمی بینند،
    و زورق
    از اندوه،
    به تیره گی در می نشیند...

    (یانیس ریتسوس)

    -yanis Ritsos-نامی ترین شاعر متعهد یونان معاصر است.لازم به یادآوری است که یونان ,دو دوره ی رنجبار و سیاه تاریخی را بر خود دیده است.نخست ,دوره ی هجوم فاشیسم آلمان در سال های جنگ جهانی دوم و دیگر,سال های تاریک حکومت سرهنگان کودتاچی در فاصله ی سالهای 1967 تا 1974 .
    ترانه های میهن تلخ نمونه ی بدیعی از شعر و موسیقی مقاومت در یونان است.

    چهارشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۰

    پنجره ات را باز کن

    پنجره ات را باز کن و بگذار خورشید ،
     گوشه های خانه ات را روشن کند ،
     بی گمان زندگانی ما از برای آن نیست ،
     که در حلقه ی سنگ سایه و اندوه به بند اندر آید .
                                                                      (ویکتور خارا )