یکشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۰

بالاخره میاد...

وقتی صد هزار انگلیسی تونستند هفت صد ملیون هندی رو رام کنند و ازشون بیگاری بکشن ، فرانسوی ها هم تو الجزایر و ایتالیای مانکن هم تو لیبی صد ها سال حکومت کردن ؛ یه فیلسوفی از اروپا در اومد و گفت : خدا سفید ها رو واسه  حکومت کردن و فرمان دادن آفریده و رنگین پو ست ها رو واسه نوکری و حمالی .
سالها گذشته و هنوز هم خیلی ها با این باور دارن بزرگ میشن و واقعن هم حکومت می کنن که حقشونه .شاید یه روزی بیاد تا قشر کارگر و مستضعف و پا پرهنه به خودشون بیان و دیگه از بردگی خسته بشن .شاید یه روزی بیاد تا قشر زحمتکش وارث زمین بشه .اون روز من میدونم و چند نفر .آدمهایی که فکر میکنن با فخر فروختن و سوء استفاده از زادگاه و خونواده و طرز فکری که باهاش بزرگ شدن به راحتی میتونن شخصیتت رو به لجن بکشن .
دونه دونشون رو پیدا میکنم و کاری رو که فیدل کاسترو و سرهنگ قذافی با مخالفاشون نکردن ؛کاری که لنین دلش نیومد با تفنگ داراش بکنه رو باهاشون می کنم .اگه از سرزمین مادریم هم رفته باشن ؛ تو هر جایی از دنیا پیداشون میکنم و ..................................
شاید اون روز بیاد .به دنیا ثابت میکنم که لذتی که تو انتقامه تو بخشش نیست .به امید اون روز.
·        
بار دگر اگر به درختی نظر کنم
یا از میان بیشه و باغی گذر کنم
چشمم به قد و قامت دار و درخت نیست
چشمم به روی نقش و نگار بهار نیست
چشمم به برگ نیست
چشمم به غنچه و گل وسبزینه خار نیست
چشمم به دستهای پر شاخسار نیست
این بار چشم من به سوی آشیانه هاست
آنجا که می تپد دل نوزاد زندگی
وندر هجوم سخت ترین تندباد هاست
آماجگاه تیر تگرگ و سنان برق
پرواز گاه خوشدلی و خانه بلاست
چشمم به لانه هاست

"ای جوجگان از دل توفان برآمده
چشمم پی شماست !"

سیاوش کسرایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر